دیشبـــــ در میــــانـــ هق هق گــــریه هایمــــ با دیوانـــــگیــــ ب غمـــ هایمــ خنـــدیدمـــــ ...

کوچیک که بودیم کفشامونو اشتباه میپوشیدیم  اما حالا چی؟؟!! حالا که بزرگ شدیم تنها کار درستمون پوشیدن کفشامونه.

یک مشت خاطره جوانه می زند هرشب از بالشی که سنگین شده از اشک هایم....!!

هنوز هم رفقا مرا به جان تو قسم میدهند ............ میبینی تنها من نیستم که رفتنت را باور نکردم عشق من

کاش دفتر خاطراتم چراغ جادو بود تا هر وقت از سرِ دلتنگی به رویش دست میکشیدم تو از درونش با آرزوی من بیرون می آمدی!

بعضی وقتا اونقدر دلت میگیره که.... به خداام میگی: "توروخدا"

برای سلامتی کسایی که تا یادی ازشان نکنی یادی ازت نمیکنن ، صلوات...!!!

"در دلم آرزوی آمدنت می میرد رفته ای اینک ، اما ایا باز برمی گردی ؟ چه تمنای محالی دارم خنده ام می گیرد"

ینی هیچ وقت فکرشو نمیکردم که یه روز بخوام بخاطر بی پولی یکی دیگه اشک بریزم... تو رو خدا دعا کنین وضشون درس شه.عروسه... جهاز میخواد...

چقدر وقت دارم برای تو و چقدر وقت نداری برای من و چقدر دلم میگیرد از این تنگی وقت که حتی وقت نمیکنی دلتنگ شوی برای من ...

دلتنگم ... مثل ماه که بدون نیمه اش هر شب ... لاغرتر می شود !!

پشت سرتم نگا نكردي ببيني قلب يه نفر براي تو بدجوري تنگه... بعد از تو چشمام خيسه اما آرزوي من براي تو يه دنياي قشنگه...

دلم برای تو که هیچ .... برای کسانی که تو را یادم می آورند هم تنگ شده است.

هنوزم بچگی هامون کسی رو که بیشتر باهامون بازی کنه دوست داریم.....

آرام بگیر دلم...!میدانم دلتنگش هستی.هرچی فکر میکنم باید "سکوت"کنی. شاید سهم تو از زندگی همین دلتنگیست......

سرمای کلامت دیوانه ام کرد بی رحم دلتنگی ام را در نگاهم ندیدی! تمام من به شوق دیدنت پر میکشد ولی همان نگاه بی تفاوتت برای زمین گیر شدنم کافیست!